آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت سوم
چند روش براي تبديل وقايع عادي به کميک
تمريني براي تغيير، تفسير،تدوين و تطبيق رويدادهاي خام به دست آمده، براي ايجاد موقعيتهاي کميک
اين مورد به چندين شکل قابل اجراست:
۱) پيگيري يک موضوع و تطبيق آن در دو يا چند زمان مختلف. مانند وعده سياستمداران و تطبيق آن با شرائط موعود و موجود که غالباً هم محقق نشدهاند.
۲) ارتباط دو يا چند رويداد و يا موضوع بي ربط و گرفتن نتيجه مورد نظر نويسنده.
ديويد بردُل[۱] در اين رابطه چنين مي گويد:
«هرگاه دو رويداد به ما عرضه گردد، بيترديد در پي يافتن پيوندهايي محلي، مکاني و زماني آنها بر خواهيم آمد. آن ساحت تخيلي که ما با توجه به رويدادهاي گذشته و روايت و پيشبيني حوادث آينده، در ذهن خود خلق ميکنيم داستان ناميدهاند.»
ارتباط رويدادها به چهار شکل زير مشاهده ميشود:
الف) قرار دادن دو رويداد، يکي مهم و ديگري بي ارزش در کنار يکديگر و ارزش يکسان دادن به آنها (وقتي بشر پا بر روي کره ماه گذاشت دختر کوچک من نيز شروع به راه رفتن کرد.)
ب) برخورد معمولي (دستِ کم گرفتن) با يک و يا چند رويداد مهم(مانند با شروع جنگ جهاني دوم و انتشار خبر کشته شدن دهها هزار نفر در يک روز از فرط ناراحتي سيگاري روشن کردم./ از اينکه او تنها فرزندم را کشت برايش متأسف شدم. )
ج) اختصاص يک حالت به يک رويداد که به ظاهر هيچ ارتباط موضوعي با يکديگر ندارند اما ارتباط صوري دارند (مانند آينده زير پاي شماست مواظب باشيد لهاش نکنيد!)
د) پيگيري وقايع دو يا چند موضوع بيارتباط با هم به شکل موازي و برخورد آنها با يکديگر در اواسط داستان با توجيهي منطقي (مانند داستان شاهزاده و گدا) بديهي است که هرچقدر ارتباط دو رويداد کمتر و دلائل برخورد آنها با يکديگر محکمتر باشد کمدي از چهار چوب قويتري برخوردار خواهد بود.
۳) رصد و تفسير اخبار و رويدادهايي که به خودي خود خارج از چارچوب معمول هستند.
به عنوان مثال، ازدواج دو نفر در فضا و يا هراس يک سگ از گربهاي نحيف.
۴) نگاهي منطقي به رويدادهاي غير منطقي و نامربوط.
مانند تخصيص وام ازدواج از سوي وزارت صنايع و معادن
و يا نگاهي غير منطقي به رويدادهاي منطقي. مانند پيشنهاد اعطاي وام ازدواج به کساني که تجديد فراش ميکنند.
۵) کنار هم قراردادن دو خبر متناقض
من يکسال بعد از مرگ پدرم به دنيا آمدم!
۶) کنايه زدن به رويدادها
مردان ماشين سوار نوعدوستند، چون معمولاً آنها دختران جوان را به مقصد ميرسانند!
۷) نزول رويدادهاي متعالي به امور سخيف جسماني و بالعکس، ارزش دادن به امور سخيف تا حد امور متعالي.
در اين حالت بهنوعي با بسياري از مفاهيمي که انسان به شنيدن آنها خو گرفته بازي ميشود. (همه هنرها با هم پسرعمو هستند – بهجاي برادر هستند-
معمولاً بعد از خوردن يک چيبس در زمينههاي مختلف به من الهام ميشه…
دنيا مثل يک رستوران بزرگه که همه مشغول خوردن همديگه هستند…
قلب مردم جاي خوبي براي زندگي هنرمند محبوبشان نيست….
من ميخوام بدونم که آيا بعد از مرگ ميشه دوش گرفت؟
و استفاده از تکنيکهايي همچون ايهام، کنايه و…که در کتابهاي ادبي مختلف اشارههاي زيادي به آنها شدهاست.
موقعيت در کمدي
موقعيت از جمله موارد مهم در طراحي کمدي به حساب ميآيد. کمدي موقعيت نيز در اصطلاح، يکي از بهترين کمديها است (البته نه لزوماً).
نوروتروپ فراي[۲] براي خلق موقعيت کميک، معتقد به استفاده از دو روش است:
- تأکيد ويژه بر روي اشخاص منفي داستان يا فيلم
- تأکيد ويژه بر موقعيتهاي تعقيب و گريز در داستان يا فيلم.
موقعيتهايي ايجاد شده براي شخصيت کمدي
۱- قرار گرفتن شخصيت محوري داستان در يک موقعيت بسيار مضحک و رفتار و عکسالعمل کاملاً طبيعي و منطقي شخصيت در قبال رويارويي با موقعيت فوق. مانند گيرکردن دست شخصيت کمدي در داخل يک گلدان گرانقيمت و تلاشهاي شخصيت کمدي در جهت توجيه وضعيت فوق به شکلي منطقي.
۲- قرار گرفتن شخصيت محوري داستان در يک موقعيت بسيار ساده با راه حلي آسان و عکسالعمل پيچيده و انتخاب راه سختتر توسط شخصيت کمدي براي رهايي از موقعيت فوق. مانند طرح نقشهاي پيچيده براي فرار از زنداني که درب آن باز بوده است.
۳- قرار گرفتن شخصيت محوري در يک موقعيت بسيار سخت و رهايي شخصيت از موقعيت به طرز راحت و شگفتآور. مانند زماني که هارولد لويد مجبور ميشود از يک ساختمان بلند بالا برود و جالب آنکه عليرغم ظاهر نحيف و بدون تمرين خاصي موفق ميشود و يا دستگيري يک باند خطرناک به شکلي راحت و اتفاقي توسط شخصيت کمدي.
- – قرار گرفتن شخصيت در يک موقعيت مضحک و عکسالعملهاي مضحک شخصيت کمدي در قبال موقعيت فوق. مختص نمايشهاي سخيف طنز. مانند خروج يک فضانورد از يک سفينهي نشسته بر روي سطح ماه و بسته شدن درب سفينه بر روي وي و بالاخره عکسالعمل مضحک فضانورد؛ همچون شکستن درب موشک با قلم و چکش!
همواره به اين نکته بايد توجه داشت که نبايد در طراحي حوادث و همچنين رفتار شخصيتها اغراق کرد. بهتر است براي شکلگيري طنز مطلوب در داستان، يا موقعيت و يا عکسالعمل کاراکتر را (رفتارش را) مضحک نمود و نه هر دو را.
در قسمت بعدي به ۱۵ وضعيت نمايشي براي طراحي کمدي اشاره خواهيم نمود.
[۱]-David Brdol
[۲] – Northrop Frye