آشنايي با نگارش طنز و کمدي در ادبيات نمايشي – قسمت چهارم
همانطور که در قسمت قبل قول داده بوديم در اين قسمت به ۱۵ وضعيت نمايشي براي طراحي داستانهاي طنز ميپردازيم:
بررسي فيلمها و نمايشهاي کمدي، آشکار ميسازد که ساختار اصلي داستانشان، تنها بر اساس ۱۵ وضعيت نمايشي شکل گرفتهاند. (البته به ادعاي اينجانب) در اين بخش، به تشريح وضعيتهاي فوق که هر کدام به نحوي داستان نمايش کمدي را بنا مي نهد، خواهيم پرداخت. البته ممکن است فيلم يا نمايش خاصي را بتوان هر بار، از زواياي مختلفي مورد بررسي قرار داده و در نتيجه، وضعيت ديگري را نيز به آن مربوط ساخت. همچنين ممکن است تعدادي از اين وضعيتها را بتوان توامان در جايجاي يک فيلم يا نمايش خاص، مشاهده نمود. بنابراين، مثالهاي فوق لزوماً مختص وضعيت مورد نظر نبوده و اين تقسيمبندي تنها براساس زاويهي ديد و رويکرد نگارنده است و بالطبع ميتوان آنرا تغيير داده و يا با تفسير ديگري به آنها پرداخت!
۱-وضعيت تلافي
موضوع انتقام در داستانهاي جدي، معمولاً جاي خود را به تلافي در داستانهاي طنز ميدهد. قهرمانان کمدي با توجه به اينکه اکثراً، خودمحور هستند و کمتر روحيه ايثار و فداکاري دارند، به همين خاطر نيز در هنگام مواجهه با اشخاص مقابلشان، بيشتر درصدد ارضاي احساسات شخصي و تلافي از شخص ضدقهرمان هستند تا گرفتن انتقام از اعمال ناپسند و يا تنبيه و اصلاح شخصيت منفي. به عنوان مثال، تلافي يکي از سوژههاي اصلي داستان فيلمهاي لورل و هاردي محسوب ميشود و همانگونه که ذکر شد اين امر، در بيشتر مواقع با نيت شخصي و اهداف سطحي آنها، توأم ميشود (لورل و هاردي، غالباً بر سر موضوعات پيش پا افتادهاي با افراد مختلفي درگير ميشوند. در طي درگيري، آنها به نوبت و کاملاً خونسرد، خساراتي را به طرف مقابلشان وارد کرده و طرف مقابل نيز به همان شکل، کار آنها را تلافي ميکند. حتي در يکي از فيلمها آنها در نقش يک مغازه دار بقدري در صدد تلافي و وارد کردن خسارت به صاحب مغازه بغلي خود هستند که برداشتن اجناس مغازهشان توسط يک دزد چندان برايشان مهم نيست!) .
هرچند در تلافي، دليل مواجهه شخصيت محوري با ضدقهرمان بر سر مسائل شخصي و کوچک است، اما به هر حال، نتيجه اين مبارزه، همان نتيجه مبارزه قهرمان داستانهاي جدي يعني شکست ضدقهرمان، خواهد بود. به عنوان مثال، اگر نورمن، لورل هاردي، برادران مارکس، هارولد لويد و… در نقش کارآگاه و پليس در برابر تبهکاران ميايستند معمولاً به دليل انتقام و يا مجازات مستقيم از اعمال خلاف و خارج از قانون آنها نيست، بلکه بيشتر به خاطر موضوعات و انگيزههاي شخصي (بعنوان مثال؛ مسخره شدن و يا توهين به آنها و علائق شان و…) قهرمانان کمدي است.
بنابراين، انگيزهي ايستادگي شخصيت کمدي در برابر تبهکاران منحصر به همين دلايل شخصي و سطحي است و نه پيگيري اهداف عالي. اما به هر حال و در نهايت، نتيجهي اقداماتشان، با هر انگيزهاي که باشد، شکست تبهکاران است. در مورد اين وضعيت بهطور خلاصه ميتوان چنين گفت:
انتقام (در داستانهاي جدي) تلافي (در داستانهاي طنز)
– سطحي بودن تلافي نسبت به انتقام
– نيت اصلي در تلافي، ارضاي اغراض شخصي و حقير شخصيت کمدي است و نه مقابله با اعمال ناپسند و ناهنجار ضدقهرمان
– نتيجهي تلافي شخصيت کمدي، همچون فيلمهاي جدي، شکست ضدقهرمان است. اما در اينجا، اعمال شخصيت کمدي ناخودآگاه بوده و پيروزياش غالباً برحسب تصادف است.
۲- وضعيت اشتباه
«هنرپيشهها ممکن است دچار اشتباه شوند. به همين دليل آنچه در پيرامونشان روي ميدهد و حتي آنچه خود انجام ميدهند را به خطا داوري ميکنند. اما تماشاگر، درست داوري ميکند و همين نوسان بين دو متغير متعارض کميک ميشود». (برگسون، ۱۳۷۹: ۷۳)
اشتباه از جمله وضعيتهايي است که به دفعات در داستانهاي کميک استفاده ميشود. شخصيت کمدي با يک اشتباه کوچک ميتواند حتي شهري را به آشوب بکشد و يا اينکه شخصيت کمدي، خود قرباني اشتباه ديگران شود. در هر حال، طنزنويس با پرداختن به اين اشتباهات و طراحي وقايعي که در اثر اشتباهات فوق، سرنوشت قهرمان داستان را رقم ميزنند و همچنين عکسالعملهاي شخصيتها به آن وقايع، ميتواند لحظات کميکي را خلق کند. در سطور زير برخي از حالتهاي وضعيت اشتباه ارائه شده که هر يک به نحوي در نمايشهاي گوناگون براي خلق حوادث داستان کاربرد دارند.
الف) اشتباه شخصيت کمدي
- شخصيت کمدي در اثر گيجي، ناشيگري، اعتماد به نفس بيش از حد، اطمينان به عملکرد و کارکرد معمول يک شخص يا دستگاه، فاجعهاي به بار ميآورد و بدين ترتيب وضعيت را به هم ميزند و ديگران را به دردسر مياندازد (مانند صحنههاي جنجالي برادران مارکس در فيلم فروشگاه بزرگ، و يا مستر بين در جايگاه دندانپزشک که با واژگون گرفتن عکس راديولوژي بيمار، به اشتباه چندين دندان سالم او را ميکشد، و يا اطمينان به دستگاه خوراندن غذا در فيلم عصر جديد چاپلين و عملکرد اشتباه و فاجعه آميز دستگاه فوق).
- اعمالي که شخصيت کمدي براي جبران اشتباه خود انجام ميدهد بار ديگر وضعيت را از آنچه که بود، بدتر ميکند (مانند اقداماتي که مستر بين براي رفع لکه جوهري که روي تابلوي نقاشي گرانبهاي يک موزه ايجاد کرده، انجام ميدهد و حوادثي ميآفريند).
ب) اشتباه ديگران
در اين حالت، پيامد (معمولاً بد) اشتباه ديگران، گريبانگير شخصيت کمدي ميشود. موقعيت طنز اين وضعيت، مربوط به تاواني است که بايد شخصيت کمدي در قبال اشتباه ديگران بپردازد (مانند گم شدن بچه به واسطهي اشتباه مادري سر به هوا که مسئوليت نگهداري آن به دوش شخصيت کمدي ميافتد، و يا اشتباه تروريست در پرتاپ يک بمب و افتادن بمب در کنار شخصيت کمدي، و يا اشتباه مردم در مورد رهبري چاپلين تنها به خاطر در دست داشتن پرچمي که از پشت يک وانت به زمين افتاده بود).
ج) سوءتفاهم (اشتباه در قضاوت)
«سوءتفاهم نيز يکي از اشکال اشتباه محسوب ميشود که از آن، در ساختار داستانهاي طنز استفادههاي زيادي شده است. لازمهي سوءتفاهم، قضاوت اشتباه يک شخص در تشخيص و تفکيک موقعيتهاي پيش رويش است. تفاوت سوءتفاهم با اشتباه، در عمل قهرمانان است. به طوريکه در وضعيت اشتباه، قهرمانان خود عامل اصلي هستند و در طي اين عمل، مرتکب اشتباه ميشوند. اما در سوءتفاهم، قهرمانان معمولاً بدون انجام عملي خاص، تنها در خصوص وقايع پيرامونشان دچار تصور اشتباه ميشوند.
حالتهاي مختلف سوءتفاهم به شرح زير است:
ج-۱) شخصيت کمدي عوضي ميگيرد:
– شخصيت کمدي به دليل شباهت چهره آنها و يا گيجي خود شخصيت کمدي (در اثر اصابت ضربهاي به سرش، و…) افراد مختلف را با يکديگر عوضي ميگيرد.
– شخصيت کمدي گفتههاي اطرافيانش را سوء تعبير کرده و از آنها نتيجه ديگري ميگيرد. اين وضعيت در اثر ضعف گوينده به لحاظ لحن و لهجه، تشابه کلمات، و يا در نتيجه فهم نادرست يک مطلب به دليل مشکل و وضعيت خاص خود شخصيت کمدي بوجود ميآيد.
-شخصيت کمدي موقعيتهاي زماني و مکاني را با يکديگر عوضي ميگيرد. شخصيت کمدي در اثر گيجي و يا ديدن نشانههايي مشابه، احساس ميکند در زمان يا مکاني به جز مکان و زمان واقعي وقوع داستان زندگي ميکند (مانند دن کيشوت).
ج-۲) شخصيت کمدي توسط ديگران عوضي گرفته ميشود:
شخصيت کمدي به دليل شباهت چهرهاش با ديگران و يا گيجي افراد مقابلش، توسط ايشان، عوضي گرفته ميشود (مثل بازرس گوگول). اين حالت ممکن است به دو شکل در داستان گسترش يابد:
-شخصيت کمدي سعي دارد تا افراد مقابل خود را از سوءتفاهم بيرون آورد، اما آنها باور نميکنند و بدين ترتيب، حوادث داستان نيز در همين جهت رقم مي خورد.
– شخصيت کمدي به دليل منافعي که از اين سوءتفاهم احساس ميکند چيزي به افراد مقابلش نميگويد و با سوءتفاهم آنها همسو ميشود (مثلاً وي با شخصيت برجستهاي اشتباه گرفته ميشود). در برخي از مواقع شخصيت کمدي حتي عمل خلافي مانند دزديهاي شبانه را انجام ميدهد، اما در اثر سوءتفاهم اهالي شهر، اين کار به حساب کمکهاي شبانه و مخفيانه وي گذاشته ميشود و جالب آنکه محبوبيتش هم بين مردم بيشتر ميگردد (مثل فيلم مارمولک).
ج-۳) گفتههاي شخصيت کمدي توسط ديگران سوءتعبير ميشود و آنها بر اساس همان برداشت سوء، اقداماتي را برخلاف ميل شخصيت کمدي انجام ميدهند. شخصيت کمدي نيز تلاش ميکند سوءتفاهم بوجود آمده را برطرف نمايد.
چند نکته براي تأکيد
اشتباه (در اثر اعمال نابجاي اشخاص نمايش)
ـ شخصيت کمدي خودش مرتکب اشتباه ميشود و حوادث داستان را رقم مي زند.
ـ شخصيت کمدي درگير وقايعي ميشود که در اثر اشتباه ديگران رخ دادهاند.
سوءتفاهم (در اثر برداشت و قضاوت نابجاي اشخاص نمايش)
– شخصيت کمدي به دلايل مختلف دچار اشتباه در قضاوت ميشود.
– شخصيت کمدي در معرض قضاوت اشتباه ديگران قرار مي گيرد.
در قسمت هاي بعدي به ساير وضعيت هاي نمايشي طنز خواهيم پرداخت.